English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (652 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
obey U اجرا کردن دستور
obeyed U اجرا کردن دستور
obeying U اجرا کردن دستور
obeys U اجرا کردن دستور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
actual address U دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
GOSUB U دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
basic U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basics U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
effective U دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
discrimination instruction U دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
halted U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
run U دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
runs U دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
enforcement order U دستور اجرا
operation U دستور بعدی برای اجرا را می خوانند
executes U بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
execute U بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
kill U دستور توقف کار کامپیوتر در حین اجرا
executed U بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
kills U دستور توقف کار کامپیوتر در حین اجرا
executing U بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
multiple U نتیجه و محل دستور بعدی که باید اجرا شود
op register U ثباتی که حاوی کد عمل دستور در حال اجرا باشد
microprogram U هر دستور زبان اسمبلی کامپیوتر که با زیربرنامه اجرا شود
fetched U رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
mode U نوشتن یک دستور که پس از انتخاب دکمهای که به سرخط می رود اجرا میشود
fetches U رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
operation U بخشی از دستور زبان اسمبلی که حاوی نشانههای کد اجرا باشد
modes U نوشتن یک دستور که پس از انتخاب دکمهای که به سرخط می رود اجرا میشود
fetch U رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
mesne process U مراحل مختلفه و احکام وقرارهای مختلف دادگاه تاپیش از دستور اجرا
multiphase program U برنامهای که بیشتر از یک دستور بازیابی پیش از خاتمه اجرا نیاز دارد
microprogram U ثباتی که آدرس ریز دستور بعدی که اید اجرا شود را دارد.
step U اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
presumptive instruction U دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
stepping U اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
functions U دستور برنامه که اجرا را به یک تابع از پیش تعیین شده می برد یا به یک مجموعه دسورات مرتب نامدار
functioned U دستور برنامه که اجرا را به یک تابع از پیش تعیین شده می برد یا به یک مجموعه دسورات مرتب نامدار
function U دستور برنامه که اجرا را به یک تابع از پیش تعیین شده می برد یا به یک مجموعه دسورات مرتب نامدار
unmodified instruction U دستور برنامه که مستقیماگ و بدون تغییرات اجرا میشود تا عملیاتی که باید انجام شود را بدست آورد
separator U نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
traces U برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
trace U برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
traced U برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
statement U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statements U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
decisions U دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد
do while U یک دستور برنامه نویسی زبان سطح بالا که تا موقعی که شرایط معینی وجود داشته باشد دستورالعملهای حلقهای را اجرا میکند
decision U دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد
one for one U که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
entry U اولین دستور اجرا شده در تابع فراخوانده شده
complete U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completes U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completed U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completing U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
transfers U زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transferring U زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer U زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
statement U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
skips U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
modifier U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
skipped U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skip U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
statements U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
modifiers U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
piped U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
pipe U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
fetch U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetched U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetches U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
prefixes U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefix U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
branch U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branches U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
parting injuncyions U دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
disassembly order U دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
macroinstruction U دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction U دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
enhancing U تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhanced U تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhance U تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhances U تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
standards U تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standard U تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
asynchronous U تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
simplest U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simpler U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simple U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
carry ineffect U اجرا کردن
enforce U اجرا کردن
carry out U اجرا کردن
actualize U اجرا کردن
actualise [British] U اجرا کردن
executed U اجرا کردن
implement U اجرا کردن
delivers U اجرا کردن
deliver U اجرا کردن
enforced U اجرا کردن
implement U اجرا کردن
executes U اجرا کردن
enforcing U اجرا کردن
carry into effect U اجرا کردن
make something happen U اجرا کردن
fulfit U اجرا کردن
carry into execution U اجرا کردن
executing U اجرا کردن
put ineffect U اجرا کردن
put inpractice U اجرا کردن
carry into effect U اجرا کردن
practising U اجرا کردن
perform U اجرا کردن
effect U اجرا کردن
make a reality U اجرا کردن
fulfill [American] U اجرا کردن
exercised U اجرا کردن
execute U اجرا کردن
exercise U اجرا کردن
carry out U اجرا کردن
bring inbeing U اجرا کردن
administrations U اجرا کردن
put into practice U اجرا کردن
put into effect U اجرا کردن
effected U اجرا کردن
exercises U اجرا کردن
to put in practice U اجرا کردن
bring into being U اجرا کردن
effecting U اجرا کردن
put in practice U اجرا کردن
accomplish U اجرا کردن
performs U اجرا کردن
performed U اجرا کردن
administration U اجرا کردن
conduct U اجرا کردن
enforces U اجرا کردن
implemented U اجرا کردن
practises U اجرا کردن
conducted U اجرا کردن
conducting U اجرا کردن
implementing U اجرا کردن
practicing U اجرا کردن
implements U اجرا کردن
execute U اجرا کردن
conducts U اجرا کردن
practise U اجرا کردن
residents U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
resident U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
briefest U دستور خلاصه کردن
brief U دستور خلاصه کردن
briefer U دستور خلاصه کردن
to put out of court U از دستور خارج کردن
tabled U از دستور خارج کردن
tables U از دستور خارج کردن
briefed U دستور خلاصه کردن
tabling U از دستور خارج کردن
table U از دستور خارج کردن
lay on the table U از دستور خارج کردن
to issue instructions U دستور صادر کردن
perform a contract U قرارداد را اجرا کردن
to carry a motion U پیشنهادی را اجرا کردن
fulfill a contract U قرارداد را اجرا کردن
to perform a command U فرمانی را اجرا کردن
one plus one address U قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
branch U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branches U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
to act for somebody U به دستور کسی عمل کردن
sight-reading U فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
sight read U فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
performs U بجا اوردن اجرا کردن
sight-read U فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
sight-reads U فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
perform U بجا اوردن اجرا کردن
performed U بجا اوردن اجرا کردن
to conduct [run] a campaign U مبارزه ای [مسابقه ای] را اجرا کردن
fill U اجرا کردن بزرگ شدن
fills U اجرا کردن بزرگ شدن
immediate U دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
implemented U انجام دادن یا اجرا کردن چیزی
implement U انجام دادن یا اجرا کردن چیزی
implements U انجام دادن یا اجرا کردن چیزی
execution U بدار زدن اعدام اجرا کردن
to spotlessly perform something U اجرا کردن چیزی بطور بی ایراد
implementing U انجام دادن یا اجرا کردن چیزی
cancelling U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
cancels U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
cancel U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
conducted U اجرا کردن هدایت کردن
conducts U اجرا کردن هدایت کردن
conduct U اجرا کردن هدایت کردن
conducting U اجرا کردن هدایت کردن
kills U دستور پاک کردن فایل ذخیره شده به کلی
justifies U دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
kill U دستور پاک کردن فایل ذخیره شده به کلی
cancel U متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
justifying U دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
cancels U متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
cancelling U متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
justify U دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
pass U یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
kills U پاک کردن فایل با توقف برنامه در حین اجرا
passes U یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
Recent search history Forum search
1Potential
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
1Arousing
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com